همه جا رها ،تنهای تنها
در تلاش یافتن دورترین سرزمین
خطرها ،بی باک ،به جان خریدار
چون کرگدن تنها سفر کردم
آزرفته ، ریا رفته ، نیاز رفته ،رشک رفته ،
هوس ها و پندارها همه بر باد داده ،
با چشمانی فروافکنده ،
چون باد نه در دام ،چون نیلوفر بی الایش آب ،
سخن "خویشاوند خورشید"را به جان شنیده ،
چون کرگدن تنها سفر کردم
"شعر بودایی"
نویسنده : یکی مثل تو » ساعت 8:45 صبح روز پنج شنبه 86 اسفند 2