سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شوق محبت - فرصت دلدادگی

شوق محبت

 

من نمی دانم چرا گاهی امید م زنده است       

یا چراغ و شعله شوقم چه افروزنده است

من نمی دانم چرا پروانه گرداگرد دوست

میزند خود را به آتش تا که گوید یار اوست

من نمی دانم چرا صافی و صوفی در نماز

دائما در فکر محبوب و سرا پا شوق راز

ذکر ایزد می کنند و نام حق را می برند

تا که شاید رحمت این حضرت یزدان برند

من نمی دانیم چرا آهو خلاص از بند شد

یا چرا مجنون به چشمان سیاهش اند شد

یا چرا فرهاد در رویای شیرین جان سپرد

یا چرا نرگس به دیدار خودش جان داد و مرد

من همین دانم که مشتی گل درون جان ماست

گر تپش باشد دل است ور نه همان خاک خداست

پس بسازیمش ز مهر و جان به جانان بر نهیم

پس بخندیم و ز شوق خنده جان را جان دهیم

پس بساطی از محبت در میانش بر کنیم

تا که شاید در حضورش قلبمان را دل کنیم

??/??/????

 

 



نویسنده : یکی مثل تو » ساعت 3:24 عصر روز شنبه 86 اسفند 4